۰۷
دی
خوب نیستم!
شاید شبیه لاک پشتی که مدتهاست لاکش برعکس شده..
تقلا میکند.. اما بی فایده است!
شاید شبیه مسافری که نه میلی به مقصد دارد، و نه راهی جز مسیر پیش رو!
شاید...
خوب بودن ها را راحت تر میتوان تشبیه کرد؛
خوب نبودن ها منحصر به فردند!
خوب نیستم!
شاید شبیه لاک پشتی که مدتهاست لاکش برعکس شده..
تقلا میکند.. اما بی فایده است!
شاید شبیه مسافری که نه میلی به مقصد دارد، و نه راهی جز مسیر پیش رو!
شاید...
خوب بودن ها را راحت تر میتوان تشبیه کرد؛
خوب نبودن ها منحصر به فردند!
یکی از وقتهایی که باید روح را چکاپ کرد؛
روزهایی است که حرف برای گفتن زیاد است و برای نوشتن کم..
نویسنده این گوشه دنج مجازی، که به نام شما مینویسد و به کام دلش! امشب که شب شماست کم آورده...
به اندازه همه اشکهایی که از اول محرم نریخته، وقت کم دارد!
و به اندازه فاصله اینجا تا مشهد، نفس!!
...
چیزی که زیاد است حرف است
اما نه از آن حرفهایی که میشود گفت، یا میشود نوشت!
از آن حرفهایی که باید واج به واج بشود اشک و بریزد..
آن هم نه هر جایی!
فقط پیش شما.. در رواق دارالحجه.. زیر نور آن چراغهای سبز..