علی بن جعفر عُریْضی
گاهی عبارتی کوتاه دریایی از معنا در خود نهفته دارد. این جمله شیخ مفید هم از همان عبارت هاست، کوتاه است ولی اگر در شان علی بن جعفر جز این عبارت چیز دیگری نداشتیم برای ارادت ما به او کافی بود.
دانشمند بود و عالمان شیعه برای کسب فیض به محضرش میرسیدند. میخواستند احادیثی را که از برادرش شنیده بود برایشان روایت کند. سالهای ملازمت آن شیفته دانش با برادرش، موجب شده بود که دریایی از روایات آن حضرت را در سینه جمع کند. محمد بن الحسن بن العماد میگوید : دو سال در نزد او بودم و روایاتی را که از برادرش موسی بن جعفر علیه السلام شنیده بود مینوشتم.
"مسائل علی بن جعفر" بین علما مشهور است،مجموعه روایاتی که علی بن جعفر از برادر معصوم خویش نقل کرده است. این کتاب از "اصول اربعمائه" ی شیعه به شمار می آید. اما آنچه ارادت ما را به او افزون میکند این است که میبینیم او تنها راوی احادیث نبوده، بلکه خود از عارفان به مقام ائمه(علیهم السلام) بوده است، آن هم در زمانی که انحراف و شبهه در بین شیعیان زیاد شده بود.
روزی در مسجد رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نشسته بود و اصحابش در اطراف او گرد آمده بودند. ناگاه امام جواد (علیه السلام) وارد مسجد شد، همه حاضران دیدند که علی بن جعفر بدون کفش و عبا، از جا پرید و دست امام خود را بوسید. امام جواد (علی السلام) به او فرمود: "ای عمو بنشین، خدا تو را مورد رحمت خویش قرار دهد"
آن دریای ادب و تواضع عرض کرد: " ای آقای من چگونه بنشینم در حالیکه تو ایستاده ای؟" وقتی که به مجلس خویش برگشت اصحابش او را سرزنش کردند که تو عموی پدر او هستی، این چه کاری است که میکنی؟!
او خطاب به آن جمع گفت: "ساکت باشید"! محاسن خویش را بدست گرفت و گفت: " وقتی خداوند عزوجل، این محاسن را شایسته امامت ندید و این جوان را شایسته آن دانست و امامت را در او قرار داد، آیا برتری او را انکار کنم؟ پناه بر خدا از آنچه میگویید. من بنده او هستم"
البته این امر تازه ای از آن بزرگمرد نبود. پیش از این هم وقتی که امام جواد (علیه السلام) طفلی شیرخواره بود، به امامت او اعتراف کرد و در حضور امام رضا (علیه السلام) خطاب به آن طفل شیرخواره گفت: "اشهد انک امامی عند الله؛ نزد خدا شهادت میدهم که تو امام من هستی"
طبق آنچه علامه مجلسی از پدرش نقل کرده، مدتی به درخواست مردم کوفه در آنجا بود و پس از ان به خواهش مردم قم، به آن دیار رفت و عاقبت هم در همان جا وفات کرد و به خاک سپرده شد. الآن هم مقبره ایشان در قم مشهور و مورد توجه مردم است.
البته برخی هم مدفنش را همان "عُریْض" مدینه میدانند؛ یعنی جایی ک در آن به دنیا آمده بود. در سال وفاتش اختلاف است همانطور که در سال ولادتش. اما برخی از اهل تحقیق وفات او را حدود سال 220 ه.ق دانسته اند؛ زمانیکه احتمالا نود ساله بوده است.
آنچه مهم است این است که زندگی اش را در خدمت به خاندان وحی سپری کرد و با معرفت زیست. سالهای پر برکت عمر او از آثارش و از شاگردانش پیداست؛ شاگردانی که به تنها یکی از ایشان، جناب عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) است.