خیلی وقت ها حساب روزهای عمر از دستمان در میرود
یک بزنگاه هایی مثل روز تولد برای حساب و کتاب کردن عمر از دست رفته است؛
باید نشست و فکر کرد که در قبال این همه سالی که از عمرم رفت چه بدست آوردم.. اصلا بی خیال این همه سال! همین یکسال آخر را بتوانم سبک،سنگین کنم کفایت میکند..
یکسال از عمرم را با چه معاوضه کردم؟
چقدر بیشتر از پارسال میدانم؟ چقدر سبکبال تر شده ام؟
حالا که یکسال به مرگ نزدیک تر شده ام.. فاصله ام با خدا در چه وضعیتی است؟
...
خدایا شکر از اینکه هنوز برای خوب شدن به من فرصت میدهی!
اینکه این فرصت دوباره_ البته بیست و چند باره!_ چقدر طول میکشد را نمیدانم،
ولی میدانم نه تو از خوب شدن من نا امید شده ای و نه من از مهربانی تو.....