خیلی وقت است از شما ننوشته ام..
امشب دلم خواست فقط ساده صدایتان کنم؛
یا امام رضا!
خیلی وقت است از شما ننوشته ام..
امشب دلم خواست فقط ساده صدایتان کنم؛
یا امام رضا!
یک نگاه به عکس
یک نگاه به راهنمای حرم
...
دیگر نگاه بس است!
وقتی از پا کاری ساخته نیست، چشم را هم باید بست؛
و با "دل"
از این صحن به آن صحن رفت...
اینکه من گاهی فراموش میکنم و ضمیر ناخودآگاهم در خواب تو را مرور میکند؛
یعنی من تو را بیشتر از چیزی که تصور میکردم، دوست دارم!
مگر نه؟
نویسنده این گوشه دنج مجازی، که به نام شما مینویسد و به کام دلش! امشب که شب شماست کم آورده...
به اندازه همه اشکهایی که از اول محرم نریخته، وقت کم دارد!
و به اندازه فاصله اینجا تا مشهد، نفس!!
...
چیزی که زیاد است حرف است
اما نه از آن حرفهایی که میشود گفت، یا میشود نوشت!
از آن حرفهایی که باید واج به واج بشود اشک و بریزد..
آن هم نه هر جایی!
فقط پیش شما.. در رواق دارالحجه.. زیر نور آن چراغهای سبز..
"رئوف" یعنی همین..
یعنی دلت زیارت بخواهد و یک دوست از صحن انقلاب زنگ بزند و بگوید "هرچه میخواهد دل تنگت بگو" !
یعنی از همین راه دور هم حواسش هست..
یعنی خیالت راحت باشد که هروقت سراغش را بگیری، با یک لبخند مهربان در انتظارت نشسته!
یعنی تو فقط دلت را آماده زیارت کن، دوری راه را بسپار به او..
رئوف یعنی همین..
صلی الله علیک یا علی بن موسی الرضا
ایها الرئوف
بسم الله الرحمن الرحیم
امروز ۲۳ ذی القعده روز مخصوص زیارت امام رئوف حضرت رضا (علیه السلام)
اینجا حرم مطهر برادر بزرگوارشون، حضرت احمد بن موسی (علیه السلام)
از مسجد بالای سر حضرت مینویسم و اگر قابل باشم نائب الزیاره همه دوستدارانشون هستم
امید که مورد قبول واقع شود
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
خوبــــــــم!
به لطف خدا و به برکت شما
اصلا باید خوب می بودم.. مگر میشود روز میلاد شما خوب نبود، امام رئوف عزیزم؟
اما راستش اگر خانه میماندم باید تصاویر پی در پی حرم شما را نظاره گر میشدم و خون دل میخوردم؛ مثل همه این چند روز گذشته...
اما رفتم زیارت که خوب بشوم!
رفتم که سلامم را به برادر بزرگوارتان بدهم که ویژه برسد به محضرتان!
رفتم که بگویم: "زین همه مسکین سرتا پا گدا من هم یکی.."