هرچه از دل برآید...

وقتی قرار باشد از دور زیارت کنی، باید دلت را بفرستی به مقصد و بگذاری به جبران مسافت بعیدی که در یک لحظه طی میکند هرچه خودش خواست بگوید!

مجبورش نکن زیارت نامه بخواند، که البته اگر خواند چه بهتر!

اما بگذار برود یک جای دنج برای خودش پیدا کند..

بگذار کمی صفا کند در هوای حرم..

حالش که جا بیاید خودش میداند چه بگوید..

به قاصدت اعتماد کن!

یک دفعه می بینی دست ادب بر سینه میگذاری و میگویی: 

سلام خدا بر شما ای عزیز دل امام رئوف!

ای عزیز دل شمس الشموس...

مبادا زود خسته شوی! بگذار کمی دیگر بماند..

شاید بخواهد چند قطره ای هم اشک برایت سوغات بیاورد

دست خالی که نمیشود برگردد.. بانو کریمه اهل بیت است!

به قاصدت اعتماد کن!

آیت الله بهجت(رحمت الله علیه) و زیارت حضرت معصومه(سلام الله علیها)

درباره قم میفرمودند:

"در اینجا باید تمام اهل بیت علیهم السلام را زیارت کرد..."

---

از سال 1324 شمسی به مدت شصت سال، روزی دو ساعت به حرم حضرت معصومه(سلام الله علیها) میرفت و یک ساعت ایستاده و یک ساعت نشسته زیارت میکرد. در سال 1337 منزل ما در خیابان آذر بود و راه تا حرم دور بود، ولی ایشان مرتب برای درس و زیارت به حرم مشرف میشد و حتی روزهایی که درس و بحث هم تعطیل بود مقید بود برای زیارت به حرم برود. ایشان برای زیارت حضرت معصومه (سلام الله علیها) معمولا به ضریح نزدیک نمیشد، بلکه در کنار دیوار مسجد اعظم می ایستاد و زیارت میکرد تا کسی مزاحم نشود.

دیده ام که برخی معتقدندکه حضرت معصومه (سلام الله علیها) امام نیست و درس هم نخوانده؛ این کتبی را که ما خوانده ایم نخوانده و مجتهد هم نشده است؛ البته شانش بالاست، دختر امام است و معصوم است و نزد پدر احترام دارد. همین اندازه کافیست که از پدرش یا برادرش بخواهد فلان حاجت ما را برآورده کنند. ولی آقا بیش از اینها به حضرت معصومه(سلام الله علیها) اعتقاد داشت. بیش از یک ساعت مشغول زیارت میشد؛ زیارت جامعه و امین الله میخواند. آن هم چند مرتبه؛ برای اساتید و ذوی الحقوق و افراد متعددی که در نظر داشت.

صبر کن تا خداوند دری بگشاید

امام حسن عسکری (علیه السلام) فرمودند:

جلوی سوال و درخواست را تا موقعی که برایت تحمل امکان دارد بگیر، زیرا هر روز را رزق جدیدی است و بدان که التماس ارزش را از میان میبرد و موجب رنج و خستگی میشود.

صبر کن تا خداوند دری را بگشاید که به آسانی وارد آن شوی، چقدر نیکی نزدیک است به گرفتار و آسایش به بیمناک ترسان!

گاهی ممکن است تغییر زندگی نوعی ادب از جانب خدا باشد و بهره ها درجاتی دارد. پس عجله مکن در مورد میوه ای که نرسیده، به آن موقعش خواهی رسید!

بدان آنکس که تدبیر حال تو را میکند بهتر میداند چه وقت برای تو صلاحیت دارد اعتماد به حسن انتخاب او بکن تا اوضاعت خوب شود!

نیازهای خود را پیش از موقع با عجله مخواه که موجب تنگدلی و ناراحتی و نا امیدیت میشود.

مواعظ امامان علیهم السلام-ترجمه جلد هفدهم بحار، جلد1، صفحه324

---

                      عرض تبریک مولای عزیزم
                  

بچگی

بچه ها دوست داشتنی اند

لبریز از صداقت..

سرشار از صراحت..

ماهم قطعا آن زمان دوست داشتنی تر بودیم!

بدبختی اینجاست که نه به واقع بزرگ شدیم و نه ارزشهای بچگیمان را حفظ کردیم

انصافا چند سانتیمتر افزایش طول و عرض و ارتفاع ارزش داشت خود را اسیر این همه تعارفات بیهوده کنیم؟

اصلا شاید اگر زود ذوق زده نمیشدیم و از بچگی استعفا نمیدادیم حالا واقعا بزرگ میشدیم!

یک انسانِ بزرگِ شفاف!

نه یک بزرگسال پر از کدورت...

...

میدانم میتوانی

مطمئنم!

همانطور که به دانستنت ایمان دارم؛

خیالم از بابت تو راحت است..

نگران "خودم" هستم که کارخرابی نکند!

میشود مراقبش باشی؟

من کم آورده ام...

...

بعضی وقتها یک چیز را میگذاری کنار و با خودت میگویی باشد برای فلان موقع..

مدتها بعد تصادفی میبینی اش، و یادت میفتد به موقعیتی که منتظرش بودی و نیامد!

و چقدر دلت میسوزد برای خودت..

بلاتکلیف

تکلیف حرف هایی که هیچ وقت فرصت گفتنشان فراهم نمیشود، چیست؟  

حرف هایی که مخاطب ندارند..